هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، معرفت نفس، آزادگی، و دوری از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از جستجوی حقیقت در درون خود سخن می‌گوید و بر بی‌نیازی از تجلیات بیرونی تأکید دارد. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، عقل، و رهایی از قیدوبندهای دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به دانش ادبی و تجربهٔ زندگی بیشتری دارد تا به‌طور کامل درک شود.

نوای حلاج

ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیست
تجلی دگری در خور تقاضا نیست

نظر بخویش چنان بسته ام که جلوه دوست
جهان گرفت و مرا فرصت تماشا نیست

به ملک جم ندهم مصرع نظیری را
«کسی که کشته نشد از قبیلهٔ ما نیست»

اگرچه عقل فسون پیشه لشکری انگیخت
تو دل گرفته نباشی که عشق تنها نیست

تو ره شناس نئی وز مقام بیخبری
چه نغمه ایست که در بربط سلیمی نیست

ز قید و صید نهنگان حکایتی آور
مگو که زورق ما روشناس دریا نیست

مرید همت آن رهروم که پا نگذاشت
به جاده ئی که در و کوه و دشت و دریا نیست

شریک حلقهٔ رندان باده پیما باش
حذر ز بیعت پیری که مرد غوغا نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فلک مشتری - ارواح جلیلهٔ حلاج و غالب و قرة العین طاهره که به نشیمن بهشتی نگرویدند «و بگردش جاودان گرائیدند
گوهر بعدی:نوای غالب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.