هوش مصنوعی: این شعر به بررسی وضعیت جامعه هند و مشکلات آن می‌پردازد. شاعر از افول ارزش‌های انسانی، دوگانگی در رفتار افراد، و تأثیرات منفی سنت‌های کهنه بر جامعه انتقاد می‌کند. همچنین، به موضوعاتی مانند فقر، جبر، و از دست رفتن هویت ملی اشاره می‌شود. در پایان، شاعر از وضعیت نابسامان جامعه و افراد دوچهره مانند جعفر ابراز نگرانی می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم انتقادی عمیق، مسائل اجتماعی پیچیده، و اشارات فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند نفاق و انتقاد از سنت‌ها ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

روح هندوستان ناله و فریاد می کند

شمع جان افسرد در فانوس هند
هندیان بیگانه از ناموس هند

مردک نامحرم از اسرار خویش
زخمهٔ خود کم زند بر تار خویش

بر زمان رفته می بندد نظر
از تش افسرده میسوزد جگر

بند ها بر دست و پای من ازوست
ناله های نارسای من ازوست

خویشتن را از خودی پرداخته
از رسوم کهنه زندان ساخته

آدمیت از وجودش دردمند
عصر نو از پاک و ناپاکش نژند

بگذر از فقری که عریانی دهد
ای خنک فقری که سلطانی دهد

الحذر از جبر و هم از خوی صبر
صابر و مجبور را زهر است جبر

این به صبر پیهمی خوگر شود
آن به جبر پیهمی خوگر شود

هر دو را ذوق ستم گردد فزون
ورد من «یالیت قومی یعلمون»

کی شب هندوستان آید بروز
مرد جعفر ، زنده روح او هنوز

تا ز قید یک بدن وا می رهد
آشیان اندر تن دیگر نهد

گاه او را با کلیسا ساز باز
گاه پیش دیریان اندر نیاز

دین او آئین او سوداگری است
عنتری اندر لباس حیدری است

تا جهان رنگ و بو گردد دگر
رسم او آئین او گردد دگر

پیش ازین چیزی دگر مسجود او
در زمان ما وطن معبود او

ظاهر او از غم دین دردمند
باطنش چون دیریان زنار بند

جعفر اندر هر بدن ملت کش است
این مسلمانی کهن ملت کش است

خند خندان است و با کس یار نیست
مار اگر خندان شود جز مار نیست

از نفاقش وحدت قومی دونیم
ملت او از وجود او لیم

ملتی را هر کجا غارتگری است
اصل او از صادقی یا جعفری است

الامان از روح جعفر الامان
الامان از جعفران این زمان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آشکارا می شود روح هندوستان
گوهر بعدی:فریاد یکی از زورق نشینان قلزم خونین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.