هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و شاعرانه به مفاهیمی مانند عشق، فروتنی، صبر، و رهایی از خودخواهی میپردازد. با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند اشک شبنم، دشت الفت، و بزم وفا، پیام اصلی آن تسلیم در برابر عشق الهی و رهایی از تعلقات دنیوی است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و زبانی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و استعاری نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۰
به اوج کبریا کز پهلوی عجز است راه آنجا
سر مویی گر اینجا خم شوی بشکن کلاه آنجا
ادبگاه محبّت ناز شوخی برنمیدارد
چو شبنم سر به مهر اشک میبالد نگاه آنجا
به یاد محفل نازش سحرخیز است اجزایم
تبسّم تا کجاها چیده باشد دستگاه آنجا
مقیم دشت الفت باش و خواب ناز سامانکن
به هم میآورد چشم تو مژگان گیاه آنجا
خیال جلوهزار نیستی هم عالمی دارد
ز نقش پا سری باید کشیدن گاهگاه آنجا
خوشا بزم وفا کز خجلت اظهار نومیدی
شرر در سنگ دارد پرفشانیهای آه آنجا
بهسعی غیر مشکل بود ز آشوب دویی رستن
سری در جیب خود دزدیدم و بردم پناه آنجا
دل از کمظرفی طاقت نبست احرام آزادی
بهسنگ آید مگر این جام و گردد عذرخواه آنجا
به کنعان هوس گردی ندارد یوسف مطلب
مگر در خود فرو رفتن کند ایجاد چاه آنجا
ز بس فیض سحر میجوشد از گرد سواد دل
همه گر شب شوی روزت نمیگردد سیاه آنجا
ز طرز مشرب عشّاق سیر بینوایی کن
شکست رنگ کس آبی ندارد زیر کاه آنجا
زمینگیرم به افسون دل بیمدّعا بیدل
در آن وادی که منزل نیز میافتد به راه آنجا
سر مویی گر اینجا خم شوی بشکن کلاه آنجا
ادبگاه محبّت ناز شوخی برنمیدارد
چو شبنم سر به مهر اشک میبالد نگاه آنجا
به یاد محفل نازش سحرخیز است اجزایم
تبسّم تا کجاها چیده باشد دستگاه آنجا
مقیم دشت الفت باش و خواب ناز سامانکن
به هم میآورد چشم تو مژگان گیاه آنجا
خیال جلوهزار نیستی هم عالمی دارد
ز نقش پا سری باید کشیدن گاهگاه آنجا
خوشا بزم وفا کز خجلت اظهار نومیدی
شرر در سنگ دارد پرفشانیهای آه آنجا
بهسعی غیر مشکل بود ز آشوب دویی رستن
سری در جیب خود دزدیدم و بردم پناه آنجا
دل از کمظرفی طاقت نبست احرام آزادی
بهسنگ آید مگر این جام و گردد عذرخواه آنجا
به کنعان هوس گردی ندارد یوسف مطلب
مگر در خود فرو رفتن کند ایجاد چاه آنجا
ز بس فیض سحر میجوشد از گرد سواد دل
همه گر شب شوی روزت نمیگردد سیاه آنجا
ز طرز مشرب عشّاق سیر بینوایی کن
شکست رنگ کس آبی ندارد زیر کاه آنجا
زمینگیرم به افسون دل بیمدّعا بیدل
در آن وادی که منزل نیز میافتد به راه آنجا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.