هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به مفاهیمی مانند عرفان، ناامیدی از دنیا، بی‌نیازی، و رهایی از تعلقات مادی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند «گدا»، «غبار دشت»، و «موج بحر بی‌ساحل»، حالتی از بی‌قراری و جستجوی معنوی را به تصویر می‌کشد. همچنین، تأکید بر بی‌نیازی و دوری از خواسته‌های دنیوی از مضامین اصلی شعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان نمادین و انتزاعی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲

پل و زورق نمی‌خواهد محیط‌ کبریا اینجا
به هرسو سیر کشتی بر کمر دارد گدا اینجا

دماغ بی‌نیازان ننگ خواهش برنمی‌دارد
بلندی زیر پا می‌آید از دست دعا اینجا

غبار دشت بی‌رنگیم و موج بحر بی‌ساحل
سر آن دامن از دست‌ که می‌گردد رها اینجا

درین صحرا به آداب نگه باید خرامیدن
که روی نازنینان می‌خراشد نقش پا اینجا

غبارم آب می‌گردد ز شرم گردن‌افرازی
ز شبنم برنیایم‌ گر همه‌ گردم هوا اینجا

لباسی نیست‌ هستی را که‌ پوشد عیب‌ پیدایی
سحر از تار و پود چاک می‌بافد ردا اینجا

شبستان جهان و سایهٔ دولت‌، چه‌ فخر است این
مگر در چشم خفّاش آشیان بندد هما اینجا

حضور استقامت می‌پرستد شمع این محفل
به پا افتد اگر گردد سر از گردن جدا اینجا

به‌ دوش نکهت‌ گل می‌روم از خویش و می‌آیم
که می‌آرد پیام ناز آن آواز پا اینجا

به‌ گوشم از تب و تاب نفس آواز می‌آید
که‌ گر صدسال نالی بر در دل نیست جا اینجا

امید دستگیری منقطع‌ کن زین سبک‌مغزان
که‌ چون نی ناله‌ برمی‌خیزد از سعی عصا اینجا

صدای التفاتی از سر این خوان نمی‌جوشد
لب‌ گوری مگر واگردد و گوید بیا اینجا

هوس گر چاکی از دامان عریانی به دست آرد
نیفتد در فشار تنگی از بند قبا اینجا

به رنگ‌آمیزی اقبال منعم نازها دارد
ندید این بیخبر روی که می‌سازد سیا اینجا

طبایع را فسون حرص دارد دربه‌در بیدل
جهان لبریز استغناست‌ گر باشد حیا اینجا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.