هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و جدایی سخن می‌گوید. شاعر از بی‌خوابی و اندوه ناشی از دوری معشوق می‌نالد و از عشق به عنوان عاملی که آرامش و خواب را از او گرفته است، یاد می‌کند. او از یاران خود می‌خواهد که او را تنها نگذارند و در این شب‌های بی‌خوابی همراه او باشند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان احساسات پیچیده و غم‌انگیز نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۱۴۴۴

ای عشق که کردَسْتی تو زیر و زَبَر خوابَم
تا غَرقه شُده‌‌ست از تو، در خونِ جِگَر خوابَم

از کانِ شِکَر جَستن، اَنْدَر شبِ آبِسْتن
بُگْداخت در اندیشه، مانندِ شِکَرْ خوابَم

بی لُطفِ وصالِ او، گشتم چو هِلالِ او
تا شب نَبَرَد هرگز در دورِ قَمَر خوابَم

چون شب بِشَود تاری، با این همه بیداری
با عشقْ‌ همی‌گویم کِی عشق بِبَر خوابَم

چون خوابْ مرا بینَد، بُگُریزد و بِنْشینَد
از من بِرَوَد، آید در شَخصِ دِگَر خوابَم

یاران که چه یاریدم، تنها مَگُذاریدم
چون عشقِ مَلَک بُرده‌‌ست از چَشمِ بَشَر خوابَم

بِنْشین اگری عاشق، تا صُبح دَمِ صادق
با من که‌ نمی‌آید تا صُبح و سَحَر خوابَم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.