هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجها، ناامیدیها و تلخیهای زندگی خود سخن میگوید. او از گذر زمان، پیری، شکستها و ناکامیها مینالد و به دنبال آرامش و رهایی است. این شعر پر از استعارهها و تصاویر شاعرانه است که حس غم و اندوه را منتقل میکنند.
رده سنی:
18+
این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی سنگین، آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میکند.
غزل شمارهٔ ۵۱
مکن سراغ غبار زپا نشستهٔ ما را
رسیدهگیر به عنقا پر شکستهٔ ما را
گذشتهایم به پیری ز صیدگاه فضولی
بس است ناوک عبرت زهگسستهٔ ما را
فراهم آمدن رنگ و بو ثبات ندارد
به رشتهٔ رگگل بستهاند دستهٔ ما را
هوایگلشن فردوس در قفس بنشاند
خیال در پس زانوی دل نشستهٔ ما را
ز دام چرخ پس از مرگ همکجاست رهایی
حسابکیست به مجمر سند جستهٔ ما را
بهانهجوی خیالیم واعظ این چه جنون است
به حرف وصوت مسوزان دماغ خستهٔ ما را
مگیر خرده بهمضمون خون چکیدهٔبیدل
ستم فشار مکن زخم تازه بستهٔ ما را
رسیدهگیر به عنقا پر شکستهٔ ما را
گذشتهایم به پیری ز صیدگاه فضولی
بس است ناوک عبرت زهگسستهٔ ما را
فراهم آمدن رنگ و بو ثبات ندارد
به رشتهٔ رگگل بستهاند دستهٔ ما را
هوایگلشن فردوس در قفس بنشاند
خیال در پس زانوی دل نشستهٔ ما را
ز دام چرخ پس از مرگ همکجاست رهایی
حسابکیست به مجمر سند جستهٔ ما را
بهانهجوی خیالیم واعظ این چه جنون است
به حرف وصوت مسوزان دماغ خستهٔ ما را
مگیر خرده بهمضمون خون چکیدهٔبیدل
ستم فشار مکن زخم تازه بستهٔ ما را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.