هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ رنج‌ها، ناامیدی‌ها و آرزوهایش است. او از دردها و سختی‌های زندگی می‌گوید و به دنبال نجات‌بخشی و معنایی در میان این رنج‌هاست. شاعر از خاک، شعله، و عناصر طبیعی به عنوان نمادهایی برای بیان حالات درونی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربهٔ بالایی از زندگی دارد که معمولاً برای نوجوانان قابل درک نیست. همچنین، استفاده از نمادهای پیچیده و احساسات سنگین، این شعر را برای مخاطبان بزرگسال مناسب‌تر می‌سازد.

غزل شمارهٔ ۱۱۳

کیست‌کز راه تو چون خاشاک بردارد مرا
شعله جاروبی‌کند تا پاک بردارد مرا

شمع خاموشی به داغ سرنگونی رفته‌ام
تاکجا آن شعلهٔ بیباک بردارد مرا

ننگ دارد خاک هم از طینت بیحاصلم
خون نخجیرم‌، چسان فتراک بردارد مرا

هستی‌ام‌عهدی به‌نقش سجدهٔ او بسته‌ست
خاک خواهم شد اگر از خاک بردارد مرا

صد فلک ریزد غبار دامن افشانده‌ام
یک شررگر شعلهٔ ادراک بردارد مرا

صبح بی‌سرمایه‌ای احرام از خود رفتنم
کوگریبان تا به دوش چاک بردارد مرا

بار اسباب‌گرانجانی‌ست سر تا پای من
کیست غیر از خاطر غمناک بردارد مرا

پیکرم‌گردد غبار یأس و برخیزد ز خاک
به‌که دست منت افلاک بردارد مرا

نشئه‌ای از درد مخموری به خاک افتاده‌ام
شوق می‌خواهم به دست تاک بردارد مرا

گرد من بیدل هوای عرصه‌گاه نیستی‌ست
از تپیدن هرکه‌گردد خاک بردارد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.