هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی، شاعر سبک هندی، بیانگر حالات روحی و عرفانی شاعر است. او از تضادهای وجودی، فقر، حرص، عشق و حسرت سخن میگوید و با زبانی پیچیده و پر از استعاره، احساسات درونی خود را به تصویر میکشد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان دشوار سبک هندی، فهم آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد.
غزل شمارهٔ ۱۱۴
زبن وجودیکز عدم شرمنده میگیرد مرا
گریهام گر درنگیرد، خنده میگیرد مرا
شعلهٔ حرصم دماغ جاهگر سوزد خوشست
فقر نادانسته زیر ژنده میگیرد مرا
خاتم ملک سلیمانم ولی تمییز خلق
کم بهاتر از نگینکنده میگیرد مرا
در جهان انفعال از ملک ناز افتادهام
دامن پاکی و دست گنده میگیرد مرا
میرسد ناز غبارم بر دماغ بویگل
گر همه عشقت به باد ارزنده میگیرد مرا
رنگم از بیدست و پایی خاک شد اما هنوز
حسرتگرد سرتگردنده میگیرد مرا
عمروحشی عاقبت دامنفس خواهدگسیخت
تاکجا این ریسمان کنده میگیرد مرا
مستی حالم خورد هرجا فریب جام هوش
چون عسس اوهام پیش آینده میگیرد مرا
ناتوان صیدم، ترحم غافل از حالم مباد
هرکه میگیرد به خاک افکنده میگیرد مرا
عشق را بیدل دماغ التفات یادکیست
خواجگی مفت طربگر بنده میگیرد مرا
گریهام گر درنگیرد، خنده میگیرد مرا
شعلهٔ حرصم دماغ جاهگر سوزد خوشست
فقر نادانسته زیر ژنده میگیرد مرا
خاتم ملک سلیمانم ولی تمییز خلق
کم بهاتر از نگینکنده میگیرد مرا
در جهان انفعال از ملک ناز افتادهام
دامن پاکی و دست گنده میگیرد مرا
میرسد ناز غبارم بر دماغ بویگل
گر همه عشقت به باد ارزنده میگیرد مرا
رنگم از بیدست و پایی خاک شد اما هنوز
حسرتگرد سرتگردنده میگیرد مرا
عمروحشی عاقبت دامنفس خواهدگسیخت
تاکجا این ریسمان کنده میگیرد مرا
مستی حالم خورد هرجا فریب جام هوش
چون عسس اوهام پیش آینده میگیرد مرا
ناتوان صیدم، ترحم غافل از حالم مباد
هرکه میگیرد به خاک افکنده میگیرد مرا
عشق را بیدل دماغ التفات یادکیست
خواجگی مفت طربگر بنده میگیرد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.