هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و حکیمانه، با استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عمیق، به موضوعاتی مانند درد و رنج، طلب، فقر و استغنا، حیله‌های دنیوی، و ارزش‌های اخلاقی می‌پردازد. شاعر از زبان تمثیل و پند برای بیان حقایق زندگی استفاده کرده و بر ضرورت پرهیز از تظاهر و چاپلوسی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۰

مغتنم‌گیرید دامان دل آگاه را
محرمان لبریزیوسف دیده‌اند این چاه را

در دبستان طلب تعطیل مشق درد نیست
همچونال خامه در دل خشک‌مپسند آه‌را

زحمت شیب و شباب ازپیکرخالی مکش
محوگیر از خاطر این تصویر سال و ماه را

درخور هرکسوت اینجا تار و پود دیگر است
بر نوای نی متن ماسورهٔ جولاه را

پند ناصح پر منغص‌کرد وقت می‌کشان
ازکجا آورد این خر نغمهٔ جانکاه را

ناتوانی‌گر شفیع ما نگردد مشکل ست
عاجزان دارند یک سر زیر دندان‌کاه را

چاپلوسی در طبیعت چند پنهان داشتن
حیله آخر پوست بر تن می‌درّد روباه را

تاگهر باشد، حباب‌، آرایش عزت مباد
از سر بی‌مغز بردارید تاج شاه را

می‌توان‌کردن بدی را هم به حرف نیک‌، نیک
از اثر خالی مدان خاصیت افواه را

مرگ هم زحمتکش هستی‌ست تاروز حساب
منزل ما جمع دارد پیچ وتاب راه را

کارها داریم بیش از رنج دنیا، چاره نیست
احتیاج است آنکه رغبت می‌کند اکراه را

چون شرارم امتحان مدّ فرصت داغ‌کرد
یک‌گره میدان نبود این رشتهٔ کوتاه را

ای هوس شکرقناعت‌کن‌که استغنای فقر
بر سر ما چتر شاهی‌کرد برگ‌کاه را

یار غافل نیست بیدل لیک از شوق فضول
لغزش پا در هوای اشک دارد آه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.