هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی به مفاهیمی مانند بازتاب حقیقت در آیینه، محدودیت‌های خیال، رهایی از تعلقات، و حیرت در برابر جلوه‌های الهی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های عمیق مانند «آیینه»، «آب»، و «نفس» به بررسی رابطه بین انسان، جهان و حقیقت می‌پردازد و بر اهمیت صفای دل و رهایی از تزویر تأکید می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربهٔ بالایی دارد و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل هضم نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان انتزاعی، فهم متن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۱۶۴

جلوهٔ او داد فرمان نگاه آیینه را
هاله‌کرد آخربه روی همچوماه آیینه را

منع پرواز خیالت درکف تدبیر نیست
ناکجا جوهر نهد بر دیدگاه آیینه را

از شکست رنگ عجز اندود ماغافل مباش
بشکند تمثال ما طرف‌کلاه آیینه را

بسکه ما آزادگان را از تعلق وحشت است
عکس ما چون آب داند قعر چاه آیینه را

امیتاز جلوه از ما حیرت آغوشان مخواه
دورگرد دیده می‌باشد نگاه آیینه را

فرش‌نادانی‌ست هرجاآب‌ورنگ‌عشرتی‌ست
ساده‌لوحی داد عرض دستگاه آیینه را

گفتگو سیل بنای سینه صافی می‌شود
امتحانی می‌توان‌کردن به آه آیینه را

عرض هستی بر دل روشن غبار ماتم است
ازنفسها خانه می‌گردد سیاه آیینه را

این زمان ارباب جوهر دام تزویرند و بس
می‌توان دانست آب زیرکاه آیینه را

با صفای دل چه لازم اینقدر پرداختن
جلوه بی‌رنگی‌ست اینجانیست راه آیینه را

جز به جیب دل سراغ امن نتوان یافتن
چون نفس از هرزه‌گردی‌کن پناه آیینه را

بیدل اندر جلوه‌گاه حسن طاقت‌سوز اوست
جوهر حیرت زبان عذرخواه آیینه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.