هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، جدایی، حسد، و تفاوت‌های فردی می‌پردازد. شاعر از احساسات عمیق انسانی، ناامیدی، و زیبایی‌های زندگی سخن می‌گوید و گاهی به مفاهیم فلسفی مانند عدم و هستی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از مضامین مانند رنج و جدایی نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۲

نباشد یاد اسباب طرف وحشت‌گزینی را
شکست دامنم بر طاق نسیان ماند چینی را

ز احسان جفا تمهید گردون نیستم ایمن
که افغان‌کرد اگر برداشت از آهم حزینی را

محبت پیشه‌ای از نقش بی‌دردی تبراکن
همین داغ است اگر زیبنده باشد دلنشینی را

حسد تاکی تعصب چند اگر درد دلی داری
نیاز زاهدان بیخبرکن درد دینی را

درین‌گلشن چه لازم محو چندین رنگ وبوبودن
زمانی جلوهٔ آیینه‌کن خلوت‌گزینی را

در اقران می‌شود ممتاز هرکس فطرتی دارد
بلندی نشئهٔ صاحب دماغیهاست بینی را

شرر در سنگ برق خرمن مردم نمی‌گردد
مگراز چشمت آموزدکنون سحرآفرینی را

ز دل برگشته مژگانت تغافل بسته پیمانت
تبسم چیده دامانت بنازم نازنینی را

خروش ناتوانی می‌تراود از شکست من
زبان سرمه‌آلود است موی خویش چینی را

به‌کمتر سعی نقش از سنگ زایل می‌توان‌کردن
ولیکن چاره نتوان یافتن نقش جبینی را

نشاط اینجا بهار اینجا بهشت اینجا نگار اینجا
توکز خود غافلی صرف عدم‌کن دوربینی را

مجوتمکین عالی فطرت از دون همتان بیدل
ثبات رنگ انجم نیست‌گلهای زمینی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.