هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر رنج‌ها و فشارهای زندگی است که بر شاعر وارد شده‌است. او از ناملایمات، آزمون‌های سخت، ناامیدی و تمسخر دیگران می‌نالد و احساس می‌کند که در چرخه‌ی روزگار خرد شده‌است. شاعر همچنین به موضوعاتی مانند خودبینى زاهدان، وهم و یقین، و شرم در گدایان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین برخی از مفاهیم مانند ناامیدی، رنج و انتقادهای اجتماعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۶

چون سروکلفتی چند پیچیده‌اند بر ما
بار دگر نداریم دل چیده‌اند بر ما

بریک نفس نشاید تکلیف صد فغان بست
نی‌های این نیستان نالیده‌اند بر ما

چون‌گوهر از چه‌جرأت زین ورطه سربرآریم
امواج آستینها مالیده‌اند بر ما

در عرصه‌گاه عبرت چون رنگ امتحانیم
هرجاست دست و تیغی یازیده‌اند بر ما

ای دانه چند نالی از آسیای‌گردون
ما را ته زمین هم ساییده‌اند بر ما

انسان نشان طعن است درکارگاه ابرام
عالم سریشمی‌کرد چسبیده‌اند بر ما

جاه از شکست چینی بر فقر غالب افتاد
یاران ز سایهٔ مو چربیده‌اند بر ما

تاجبهه نقش پانیست زحمت ز ماجدانیست
آخر چوگردن شمع سر دیده‌اند بر ما

صبح جنون بهاریم رسوای اعتباریم
چاک قبای امکان پوشیده‌اند بر ما

نومیدی از دو عالم افسونگر تسلی‌ست
روغن ز سودن دست مالیده‌اند بر ما

آیینهٔ یقینیم اما به ملک اوهام
گرد هزار تمثال پاشیده‌اند بر ما

در خرقهٔ گدایان جز شرم نیست چیزی
بهر چه این سگی چند غریده‌اند بر ما

بیدل‌چه‌سحرکاری‌ست‌کاین‌زاهدان‌خودبین
آیینه در مقابل خندیده‌اند بر ما
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.