هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر بزرگ فارسی‌زبان، بیانگر اندوه، حسرت و تأملات عمیق شاعر دربارهٔ زندگی، عشق، و وضعیت انسان در جهان است. شاعر از ناپایداری دنیا، رنج‌های روحی، و بی‌کسی انسان سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند آتش و آب، خلد و جحیم، و برق و سایه، احساسات خود را به زیبایی بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند رنج، مرگ، و تنهایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۷

از حادث آفرینی طبع سقیم ما
بر سایه خورد پهلوی شخص قدیم ما

آفاق را در آتش وآب جنون فکند
خلد وجحیم صنعت امید وبیم ما

دل مبرم و حقیقت نایاب مدعاست
برطورریخت برق فضولی‌کلیم ما

یکتایی آفرید لب خودستای عشق
در نقطهٔ دهن الفی داشت میم ما

در عالم نوازش مطلق، کجاست رد
بخشیده است بر همه خود راکریم ما

جز پیش خویش راه شکایت‌کجا برد
با غیر صحبتی‌که ندارد ندیم ما

چون سایه سر به خاک ادب واکشیده‌ایم
از زیر پای ما نکشدکس‌گلیم ما

میدان حیرت صف آیینه رفته‌ایم
شمشیرمی‌کشد به سرخود غنیم ما

آغوشها به حسرت دیدار بازکرد
زخم دل به تیغ تغافل دو نیم ما

شد عمرهاکه از نظر اعتبار خلق
غلتان گذشت گوهر اشک یتیم ما

بیدل زبس‌که مغتنم باغ فرصتیم
گل سینه می‌درد به وداع نسیم ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.