هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات خود نسبت به معلم یا مرشدش سخن می‌گوید. او خود را شاگردی ناتوان و ناقص می‌داند که می‌خواهد از معلمش بیاموزد و به او نزدیک شود. شاعر از تلاش‌های خود برای جلب توجه و رضایت معلم می‌گوید و احساسات متضاد خود را بیان می‌کند، از جمله احساس گناه، پشیمانی، و امید به هدایت. او از تشبیهات مختلفی مانند ماهی بر تابه برای بیان وضعیت خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از تشبیهات و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۶۳

شاگردِ تو می‌باشم، گَر کودن و کَژْپوزَم
تا زانْ لبِ خَندانَت، یک خنده بیاموزم

ای چَشمهٔ آگاهی شاگردْ‌‌ نمی‌‌خواهی؟
چه حیله کُنم تا منْ خود را به تو دَردوزَم؟

باری، زِ شِکافِ دَر، بَرقِ رُخِ تو بینم
زان آتشِ دِهلیزیْ صد شمعْ بَراَفْروزم

یک لحظه بَری رَخْتم در راه، که‌ عَشّارَم
یک لحظه رَوی پیشَم، یعنی که قَلاوزم

گَهْ در گُنَهَم رانی، گَهْ سویِ پشیمانی
کَژْ کُن سَر و دُنْبَم را، من هَمزهٔ مَهْموزم

در حَوْبه و در توبه، چون ماهیِ بر تابه
این پَهْلو و آن پهلو، بر تابه‌‌ هَمی‌‌سوزم

بر تابه تواَم گَردان این پَهْلو و آن پَهْلو
در ظُلْمَتِ شب با تو، بَرّاق‌تر از روزم

بس کُن، همه تَلْوینَم، در پیشه و اندیشه
یک لحظه چو پیروزه، یک لحظه چو پیروزم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.