هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، زیبایی و جذابیت معشوق را با تصاویر شاعرانه مانند آینه، گلستان، شبنم و لاله‌ستان توصیف می‌کند. شاعر از عشق و اشتیاق به وصال معشوق سخن می‌گوید و حسرت دوری را بیان می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند حیرت، یقین و گمان، و نقش معشوق در جهان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۱

ای آینهٔ حسن تمنای تو جانها
اوراق‌گلستان ثنای تو زبانها

بی‌زمزمهٔ حمد تو قانون سخن را
افسرده چو خون رگ تار است بیانها

از حسرت گلزار تماشای تو آبست
چون شبنم‌گل آینه در آینه‌دانها

بی‌تاب وصال است دل اما چه توان‌کرد
جسم است به راهت‌گره رشتهٔ جانها

آنجاکه بود جلوه‌گه حسن‌کمالت
چون آینه محو است یقینها وگمانها

از مرحمت عام تو درکوی اجابت
گم‌گشته اثرها به تک وپوی فغانها

از قوت تأیید توتحریک نسیمی
بر بحرکشد از شکن موج‌کمانها

در چارسوی دهرگذرکرد خیالت
لبریز شد از حیرت آیینه دکانها

در پردة دل غیر خیالت نتوان یافت
جولانکدة پرتو ماهند کتانها

در دیدة بیدل نبود یک دل پر خون
بی‌داغ هوای تو درتن لاله‌ستانها
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.