۳۱۴ بار خوانده شده
وفاق تخم ثباتی نکاشت در دل و دینها
بهحکم یأس دمیدیم از این فسرده زمینها
چو غنچه در پس زانوی انتظار جدایی
نشسته در چمن ما هزار رنگکمینها
در این زمانه سر نخوتیکشیده به هرسو
ز نقشخانهٔ پا در هوای چنبر زینها
غم معاش به تاراج حسن تاخته چندان
که لاغری ز میان رفته فربهی ز سرینها
نم مروتی ازخلق اگررسد به خیالت
چکیدهگیر به خاک از فشار چین جبینها
نظر نکرده به دل مگذر ای بهار تعین
تغافل از چه به صیقل زنند آینهبینها
حضورعبرتواسباب راحتاینچهخیالاست
مژه نبسته به خواب است چشم سایهنشینها
به نام شهرت اقبال زندگی نفروشی
که زهر در بن دندان نهفتهاند نگینها
نفسگداخت خجالت به خاک خفت قناعت
ولی چه سود علاج غرض نمیشود اینها
تظلم دم پیریکجا برم من بیدل
رسید مو بهسپیدیکشید پوست بهچینها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بهحکم یأس دمیدیم از این فسرده زمینها
چو غنچه در پس زانوی انتظار جدایی
نشسته در چمن ما هزار رنگکمینها
در این زمانه سر نخوتیکشیده به هرسو
ز نقشخانهٔ پا در هوای چنبر زینها
غم معاش به تاراج حسن تاخته چندان
که لاغری ز میان رفته فربهی ز سرینها
نم مروتی ازخلق اگررسد به خیالت
چکیدهگیر به خاک از فشار چین جبینها
نظر نکرده به دل مگذر ای بهار تعین
تغافل از چه به صیقل زنند آینهبینها
حضورعبرتواسباب راحتاینچهخیالاست
مژه نبسته به خواب است چشم سایهنشینها
به نام شهرت اقبال زندگی نفروشی
که زهر در بن دندان نهفتهاند نگینها
نفسگداخت خجالت به خاک خفت قناعت
ولی چه سود علاج غرض نمیشود اینها
تظلم دم پیریکجا برم من بیدل
رسید مو بهسپیدیکشید پوست بهچینها
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.