هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند تشنگی معنوی، ناامیدی، عشق، و جستجوی حقیقت میپردازد. شاعر از خشکی و بیآبی به عنوان استعارهای برای دوری از معنویت و عشق استفاده میکند و به دنبال راهی برای رهایی از این وضعیت است. همچنین، مفاهیمی مانند گذر عمر، ناچیزی انسان در برابر هستی، و تلاش برای یافتن آرامش در این شعر دیده میشود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات نیاز به دانش ادبی و تجربهٔ زندگی بیشتری دارند.
غزل شمارهٔ ۳۴۶
بسکه شد از تشنهکامیهای ما نایاب آب
دست ازنم شسته میآید به روی آب، آب
هیچکس زگردشگردون نم فیضی نبرد
کاش ترگردد ز خشکیهای این دولاب آب
دم مزنگر پاس ناموس حیا منظورتست
موجتاگلکردهم چنگاستو هممضرابآب
انفعال آخر به داد خودسریها میرسد
میکشد از چنگ آتش دامن سیماب آب
چون هواکز آرمیدن جیب شبنم میدرد
میکند مجنون ما را نسبت آداب آب
یکگهر دل درگره بند و محیط ناز باش
اینقدر میخواهد از جمعیت اسباب آب
حقجدا از خلقو خلق از حقبرون، اوهامکیست
تا ابد گرداب در آب است و درگرداب آب
شبنم این باغم ازتمهید آرامم مپرس
میفشارمچشم و میریزم به روی خواب آب
موجها باید زدن تا ساحلی پیدا شود
میکشد خود را اپن دریا به صد قلاب آب
رفتن عمر از خم قامت نمیخواهد مدد
هر قدم سیر پل است آنجا که شد نایاب آب
نیستجایشکوهگر ما را ز ما پرداخت عشق
درکتاب ما غشی بودهست و در مهتاب آب
عمرها شدبیدلاز خود میرویمو چارهنیست
گوهر غلتان ما را داد سر در آب، آب
دست ازنم شسته میآید به روی آب، آب
هیچکس زگردشگردون نم فیضی نبرد
کاش ترگردد ز خشکیهای این دولاب آب
دم مزنگر پاس ناموس حیا منظورتست
موجتاگلکردهم چنگاستو هممضرابآب
انفعال آخر به داد خودسریها میرسد
میکشد از چنگ آتش دامن سیماب آب
چون هواکز آرمیدن جیب شبنم میدرد
میکند مجنون ما را نسبت آداب آب
یکگهر دل درگره بند و محیط ناز باش
اینقدر میخواهد از جمعیت اسباب آب
حقجدا از خلقو خلق از حقبرون، اوهامکیست
تا ابد گرداب در آب است و درگرداب آب
شبنم این باغم ازتمهید آرامم مپرس
میفشارمچشم و میریزم به روی خواب آب
موجها باید زدن تا ساحلی پیدا شود
میکشد خود را اپن دریا به صد قلاب آب
رفتن عمر از خم قامت نمیخواهد مدد
هر قدم سیر پل است آنجا که شد نایاب آب
نیستجایشکوهگر ما را ز ما پرداخت عشق
درکتاب ما غشی بودهست و در مهتاب آب
عمرها شدبیدلاز خود میرویمو چارهنیست
گوهر غلتان ما را داد سر در آب، آب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.