هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شراب و تأثیرات آن بر روح و روان انسان می‌پردازد. شاعر از شراب به عنوان نمادی از عشق، شادی، و رهایی از قیدوبندهای دنیوی یاد می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند رندی، تقوا، و غرور دانش دارد. در نهایت، شعر به زیبایی‌های طبیعت و تأثیر شراب در ایجاد شادی و عشرت اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ این شعر شامل مضامین مرتبط با شراب و می‌گساری است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، برخی مفاهیم عرفانی و فلسفی آن نیاز به درک و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۶۹

گرشود آن نرگس میگون مقابل با شراب
می‌شود چون آب‌گوهر خشک‌در مینا شراب

جام‌را همچشمی آن نرگس مخمورنیست
از هجوم موج‌گر مژگان‌کند انشا شراب

عشرتی‌گر هست‌دلها را به‌هم‌جوشیدن است
کم شود یک دانهٔ انگور را تنها شراب

غیر تقوا نیست اصل‌کار رندیهای ما
ازگداز سبحه پیداکرده‌اند اینجا شراب

عمرها شد بیخود از خواب غرور دانشیم
لیک‌گا‌هی می‌زند آبی به روی ما شراب

بسکه‌گفت‌وگوی مستان وقف ذکر باده است
تا لب ساغر ندارد جز خروش یا شراب

تا خیال توست در دل عیشها آماده است
نیست خامش شمع‌ما تا هست درمینا شراب

مشرب ما خاکساران فارغ ازآلودگی‌ست
نیست نقصان‌گر رسد بر دامن صحرا شراب

ما به زور می پرستی زندگانی می‌کنیم
چون حباب می بنای ماست سر تا پا شراب

حسن تشریف بهار است آب را در برگ‌گل
می‌کند در ساغر اندازد اگر پیدا شراب

آه از آن افسرده‌ای‌کز جوش صهبا نشکفد
همچو مینا خامشی را می‌کندگویا شراب

در سواد سرمه‌کن نظارهٔ چشم بتان
عشرت‌افروز است بیدل در دل شبها شراب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.