هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، درد، داغ دل، و دیوانگی سخن می‌گوید. شاعر از سوختن در آتش عشق، بی‌قراری، و تأثیرات آن بر زندگی خود و جهان اطرافش می‌نویسد. مضامینی مانند عشق نافرجام، رنج، مستی، و تنهایی در آن به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد، داغ دل، و دیوانگی نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.

غزل شمارهٔ ۴۰۳

هرکجا گل‌کرد داغی بر دل دیوانه سوخت
این‌چراغ‌بیکسی تا سوخت‌در ‌ویرانه سوخت

عالم از خاکستر ما موج ساغر می‌ زند
چشم مخمور که ما را اینقدر مستانه سوخت

حسن یک مژگان نگه را رخصت شوخی نداد
شمع این محفل تپشها در پر پروانه سوخت

مژده وصل تو شد غارتگر آسایشم
خواب‌درچشمم‌همان‌شیرینی‌افسانه سوخت

وضع دنیا هیچ بر دیوانه تاثیری نکرد
بیشتر این برق عبرت خرمن فرزانه سوخت

داغ دل شد رهنمای‌کوه و هامون لاله را
سر به‌ صحرا می‌زند هرکس‌ متاع خانه سوخت

برق‌ ناموس محبت را چو داغ آیینه‌ام
من به خاکستر.نشستم‌گر دل بیگانه سوخت

مستی چشم تورا نازم‌که برق حیرتش
موج‌می را چون‌نگه در دیدهٔ پیمانه سوخت

بسکه خوبان را ز رشک جلوه‌ات داغ است ‌دل
می‌توان از آتش سنگ صنم بتخانه سوخت

دور چشم بد زیانکار زمین الفتم
مزرعی دارم که باید چون سپندم دانه سوخت

آرزوها در نفس خون کرد استغنای دل
ناله در زنجیر از تمکین این دیوانه سوخت

بسمل آن طایرم بیدل‌که درگلزار شوق
چون شرار ازگرمی پرواز بیتابانه سوخت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.