هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و فلسفی، به موضوعاتی مانند ناپایداری دنیا، غرور انسان، توهمات ذهنی، و عدم درک حقیقت وجود میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاری، از فضولی، غیبت، ظلمت، حرص، و ناپایداری زندگی سخن میگوید و به انسان هشدار میدهد که به دام توهمات و غرور نیفتد.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکاررفته نیاز به دانش ادبی و تجربهٔ زندگی بیشتری دارند.
غزل شمارهٔ ۴۱۸
ای ذوق فضولی ز خود انداخته دورت
از خانه هوای ارنی برده به طورت
ای کاش تغافل، مژهات باز نمیکرد
غیبت شد از افسون نگه کار حضورت
بیمردمک از جوهر نظاره اثر نیست
در ظلمت زنگ آینه پرداخته نورت
مینای حبابی ز دم گرم بیندیش
بر طاق بلندیست تماشای غرورت
حرص دنیات غرهٔ اقبال برآورد
شد پای ملخ فیل به دروازهٔ مورت
این ما ومن چندکه زیروبم هستیست
شوریست برون چسته ز ساز لبگورت
بگذارکه در پردهٔ مهلتکدهٔ جسم
توفان نفسی راست نماید به تنورت
در چشمکسان چون مژه تا چند خلیدن
کم نیست سیاهیکه نمایند ز دورت
با دلقکهن سازکه در ملک تعین
در خانهٔ آیینه نیفتاد عبورت
در پردهٔ نیرنگ خیال آینه دارد
بیرنگی نقاش ز حیرانی صورت
تدبیر به تسلیم فکن مصلحت این است
کاری اگر افتاد به تقدیر غیورت
انجام تو آغاز نگردد چه خیالست
درخواب عدم پا زدنی هست ز صورت
بیدل چه کمال استکه در عالم ایجاد
دادند همه چیز و ندادند شعورت
از خانه هوای ارنی برده به طورت
ای کاش تغافل، مژهات باز نمیکرد
غیبت شد از افسون نگه کار حضورت
بیمردمک از جوهر نظاره اثر نیست
در ظلمت زنگ آینه پرداخته نورت
مینای حبابی ز دم گرم بیندیش
بر طاق بلندیست تماشای غرورت
حرص دنیات غرهٔ اقبال برآورد
شد پای ملخ فیل به دروازهٔ مورت
این ما ومن چندکه زیروبم هستیست
شوریست برون چسته ز ساز لبگورت
بگذارکه در پردهٔ مهلتکدهٔ جسم
توفان نفسی راست نماید به تنورت
در چشمکسان چون مژه تا چند خلیدن
کم نیست سیاهیکه نمایند ز دورت
با دلقکهن سازکه در ملک تعین
در خانهٔ آیینه نیفتاد عبورت
در پردهٔ نیرنگ خیال آینه دارد
بیرنگی نقاش ز حیرانی صورت
تدبیر به تسلیم فکن مصلحت این است
کاری اگر افتاد به تقدیر غیورت
انجام تو آغاز نگردد چه خیالست
درخواب عدم پا زدنی هست ز صورت
بیدل چه کمال استکه در عالم ایجاد
دادند همه چیز و ندادند شعورت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.