هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی مانند اضطراب، فنا، جدایی، پیری، نفی هستی، عشق، رنج، ناامیدی، و حسرت می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند خاک، غبار، و دود برای بیان گذرایی زندگی و بی‌ثباتی آن استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به عشق، شوق، و نیاز معنوی دارد و از نیرنگ‌های دنیوی و ناتوانی انسان سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوان سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۲۲

اضطراب نبض دل تمهید آهنگ فناست
شعله‌در هر پر فشاندن‌اندکی‌از خود جداست

شخص پیری نفی هستی می‌کند هشیار باش
صورت قد دوتا آیینهٔ ترکیب لاست

زین‌چمن بر دستگاه‌رنگ نتوان دوخت چشم
غنچه تا ناخن به خون دل نشوید بی‌حناست

هیچ‌کس چون ما اسیر بی‌تمیزیها مباد
مشت خاکی درگره داریم‌کاین آب بقاست

خاک‌گشتیم و غبار ما هوایی درنیافت
آنکه بر خمیازه حسرت می‌کشد آغوش ماست

حاصل کونین پامال ندامت کردنی‌ست
دانهٔ کشت امل را سودن دست آسیاست

رشحهٔ ابر نیازم غافل از عجزم مباش
سجدهٔ‌من ریشه‌دارد هرکجا مشتی گیاست

شوق‌درکار است‌وضع‌این و آن منظور نیست
با نگه هر برگ این‌گلشن به رنگی آشناست

بند بندم فکرآن موی میان درهم شکست
ناتوانی هرکجا زور آورد زورآزماست

داغ می‌بالدکه دل خلوتگه جمعیت است
ناله می‌نالدکه اینجا جای آسایش‌کجاست

رهروان تمهید پروازی‌که می‌آید اجل
دودها از خود برون تازی‌که آتش در قفاست

بیدل از نیرنگ اسباب من و ما غافلی
اینگه صبح زندگی فهمیده‌ای روز جزاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.