هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده، به موضوعاتی مانند محدودیت‌های وجودی، جستجوی آزادی، وابستگی‌های روحی و مادی، و ناتوانی انسان در رسیدن به کمال می‌پردازد. شاعر از زنجیر به عنوان نماد اسارت و مانع در راه رسیدن به آرزوها و اهداف استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۵۱

چون حبابم الفت وهم بقا زنجیرپاست
خانه بر دوش طبیعت را هوا زنجیر پاست

درگرفتاریست عیش دل‌که مجنون تو را
مطرب ساز طرب‌کم نیست تا زنجیر پاست

چون‌کنم جولان به‌کام دل‌که با چندین طلب
از ضعیفیها چواشکم نقش پا زنجیرپاست

طاقتی‌کو تاکسی سر منزلی آرد به دست
هرکجا رفتیم سعی نارسا زنجیرپاست

مرد راکسب هنر دام ره آزادگی‌ست
موج جوهرآب جوی تیغ را زنجیرپاست

بی‌تأمل‌، از مزار ما شهیدان نگذری
خاک دامنگیر ما بیش از حنا زنجیر پاست

خط پشت‌لب چو ابرو نیست بی‌تسخیر حسن
معنی آزاد است اما سطرها زنجیر پاست

ما زکوری اینقدر در بند رهبر مانده‌ایم
چشم‌اگر بینا بود برکف عصا زنجیر پاست

خاکساری نیز ما را مانع وارستگی‌ست
تا بود نقشی به‌جا از بوریا زنجیرپاست

قید هستی تا نشد روشن‌جنون موهوم بود
آنکه ما راکرد با ما آشنا زنجیرپاست

بر بساط پایهٔ وهم آنقدر تمکین مچین
سلطنت را سایهٔ بال هما زنجیر پاست

عالمی‌در جستجوی راحت‌از خود رفته‌است
می‌روم من هم ببینم ناکجا زنجیر پاست

بیخودان اول قدم زین عرصه بیرون تاختند
ای‌جنون رحمی‌که ما را هوش ما زنجیرپاست

بیدل از توصیف زلف وکاکل این‌گلرخان
مقصد ما طوق‌گردن مدعا زنجیرپاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.