هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی، بیانگر اسارت و بندگی عاشق در برابر معشوق و دلبستگی‌های دنیوی است. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند زنجیرپا، شمع، و شبنم، حالات روحی و عاطفی خود را توصیف می‌کند. او از رهایی از تعلقات دنیوی سخن می‌گوید و به دنبال آزادی روحانی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رهایی از تعلقات و اسارت روحانی نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۵۰

بسکه سودای توام سرتا به پا زنجیر پاست
موی‌سر چون‌دود شمعم‌جمع‌با زنجیر پاست

اشکم و بر انتظار جلوه‌ای پیچیده‌ام
یاد آن‌گل شبنم شوق‌مرا زنجیرپاست

همتی ای ناله تا دام تعلق بگسلیم
یعنی از خود می‌رویم و رهنما زنجیر پاست

عالم تسخیر الفت هم تماشاکردنی‌ست
جلوه‌اش را حلقه‌های چشم ما زنجیر پاست

ما سبکروحان اسیر سادگیهای دلیم
عکس را درآینه موج صفا زنجیرپاست

کو خروشی تا پر افشانیم و از خود بگذریم
چون سپند اینجا همین ضبط صدا زنجیرپاست

از شکست دل چه می‌پرسی‌که مجنون مرا
نقش پا هم ناله‌فرسود است تا زنجیرپاست

با همه آزادی از جیب تعلق رسته‌ایم
سرو را سررشتهٔ نشوو نما زنجیرپاست

تا نفس باقی است باید با علایق ساختن
خضررا هم الفت آب بقا زنجیرپاست

بیشتر در طبع‌پیران آشیان دارد امل
حرص سوداپیشه را قد ‌دوتا زنجیر پاست

آنقدر وسعت‌مچین‌کز خویش‌نتوانی‌گذشت
ای هوس پیرایه دامان رسا زنجیر پاست

غافل از قید هوس دارد به جا افسردنت
اندکی برخیزتا بینی چها زنجیرپاست

آشیان ساز تماشاخانهٔ بیرنگی‌ام
شبنم ما را همان طبع هوا زنجیرپاست

اینقدر بی‌اختیار از اختیار افتاده‌ایم
دست‌ما بر دست‌ماسنگ‌است‌و پا زنجیر پاست

بیدل ازکیفیت ذوق گرفتاری مپرس
من سری دزدیده‌ام در هرکجا زنجیر پاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.