هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند نبود آزادی، اسارت در تعلقات، ناله‌های بی‌اثر، و ناامیدی از تغییر شرایط می‌پردازد. شاعر از بی‌صدایی در برابر ظلم، ناتوانی در ابراز درد واقعی، و غرق شدن در یأس سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند عجز، انتظار و ناامیدی از بهبود وضعیت اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است باعث سردرگمی شود. همچنین، برخی مفاهیم مانند یأس و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۶۲

زیر گردون طبع آزادی نوایی برنخاست
بسکه پستی‌داشت این‌گنبد صدایی برنخاست

هرکه دیدیم از تعلق در طلسم سنگ بود
یک شرر آزاده‌ای از خود جدایی برنخاست

عمر رفت و آه دردی از دل ما سر نزد
کاروان بگذشت و آواز درایی برنخاست

اینکه می‌نالیم عرض شکوهٔ بیدردی‌ست
ورنه از ما نالهٔ درد آشنایی برنخاست

کشتی خود با خدا بسپار کز توفان یاس
عالمی شد غرق و دست ناخدایی برنخاست

در هجوم‌ آباد ظلمت سایه پُر بی ‌آبروست
مفت خود فهمید اگر اینجا همایی برنخاست

مفلسان را مایهٔ شهرت همان دست تهی‌ست
تا به قید برگ بود از نی نوایی برنخاست

خوش نگون‌بختم که در محراب طاق ابروش
دیده‌ام را یک مژه دست دعایی برنخاست

دهر اگر غفلت رواج جهل باشد باک نیست
جلوه‌ها بیرنگ بود آیینه‌رایی برنخاست

خاطر ما شکوه‌ای از جور گردون سر نکرد
بارها بشکست و زین مینا صدایی برنخاست

گر زمین برخیزد از جا نقش پا افتاده است
زین طلسم‌عجز چون‌من بی‌عصایی برنخاست

در هوای مقدمش بیدل به خاک انتظار
نقش پا گشتیم لیک آواز پایی برنخاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.