هوش مصنوعی: این متن به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند ناپایداری وجود انسان، محدودیت‌های درک بشری، و وحدانیت خداوند می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند غبار نیستی، محدودیت جهان، و نمادهای عرفانی مانند سجده و مسجود، به بیان رابطه انسان با هستی و خالق می‌پردازد. متن تأکید دارد که فهم حقیقت نیازمند گذر از خودپرستی و رسیدن به درک وحدانی است.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیازمند بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی فارسی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۴

درآن مقام‌که عرض جلال معبود است
غبار نیستی ماست آنچه موجود است

جهان بی‌جهتی قابل تعین نیست
به هرطرف‌که‌اشارت‌کنیم محدود است

مشو محاسب غفلت به علم یکتایی
احد شمردنت اینجا حساب معدود است

خموش تا نفست ما و من نینگیزد
نهال شعله به هرجاست ریشه‌اش دود است

ز نقد و جنس خود آگه نه‌ای درتن بازار
اگر به فهم زبان هم رسیده‌ای سود است

نیاز تا نبری‌، رمز ناز نشکافی
به هرکجا اثر سجده‌ای‌ست مسجود است

بیاض دیدهٔ یعقوب ناامیدی نیست
در انتظار بهی‌، داغ ما نمکسود است

ز سرنوشت مپرسید، منفعل رقمیم
جبین، خطی‌که نشان می‌دهد، نم‌اندود است

قبول اگر طلبی‌، نیستی‌گزین بیدل
که غیرخاک شدن هرچه هست مردود است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.