هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق و پیچیده‌ای مانند غم، تنهایی، شرم، و جستجوی معنا در زندگی است. شاعر از دوری از خود و دشواری‌های درونی سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند عزت، آبرو، و مذلت می‌پردازد. همچنین، اشاراتی به جنون، عشق، و فلسفه‌ی زندگی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند شرم، مذلت، و جنون ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۷۷

خواب در چشم و نفس بر دل محزون بار است
ازکه دورم‌که به خود ساختنم دشوار است

عرق شرم تو، ازچشم جهان‌، شست نگاه
گرتو خجلت نکشی‌، آینه‌ها بسیار است

گوشهٔ چشم تو محرومی‌کس نپسندد
گر تغافل مژه خواباند نگه بیدار است

نرود حق وفای ادب ازگردن ما
موج را بستن‌گوهرگره زنار است

در مقامی‌که جنون نشئهٔ عزت دارد
پای بی‌آبله یکسر، سر بی‌دستار است

آبرو تا به‌کجا، خاک مذلت نشود
حرص در سعی طلب‌، آنچه ندارد، عار است

زر و سیمی‌که‌کنی جمع وبه درویش دهی
طبع‌گر ننگ فضولی نکشد ایثار است

خواجه تا چند نبندد به تغافل درگوش
شور هنگامهٔ محتاج دماغ افشار است

تاکی‌اندوه‌کج و راست ز دنیا بردن
مهرهٔ عرصهٔ شطرنج به صد رفتار است

غافلان‌، چند هوا تاز جنون باید بود
کسوت سرکشی شمع‌گریبان‌وار است

بیدل آخر به سر خویش قدم باید زد
جادهٔ منزل تحقیق خط پرگار است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.