هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند ناپایداری دنیا، فنا، غم، عشق، و حقیقت وجودی انسان می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند «رزق»، «قطره»، «بحر»، و «آینه»، به ناپایداری زندگی و بی‌ثباتی دنیا اشاره می‌کند و از غم‌ها و دلبستگی‌های انسان سخن می‌گوید. همچنین، او به اهمیت تفکر و تامل در زندگی و رهایی از وابستگی‌های دنیوی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، زبان نمادین و پیچیده‌ی آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۷۸

رزق‌، خلوتگه اندیشهٔ روزی‌خوار است
دانه هرگاه مژه بازکند منقار است

قطرهٔ ما نشد آگاه تامل‌، ورنه
موج این بحر گهرخیز گریبان زار است

الفت جسم صفای دل ما داد به زنگ
آب این آینه یکسر عرق‌ گلکار است

طرف دامان تعلق ز خراش ایمن نیست
مفت ‌دیوانه‌ که صحرای ‌جنون بی‌خار است

از کج‌اندیشی ‌دل وضع جهان دلکش نیست
غم تمثال مخور آینه ناهموار است

بر تعین زده‌ای زحمت تحقیق مده
سر سودایی سامان به گریبان بار است

در بهاری‌که سر و برگ طرب رنگ فناست
دست بر سر زدنت به زگل دستار است

ادب آموز هوستازی غفلت پیری‌ست
سایه را پای به دامن‌، ز خم دیوار است

رنگها بال‌فشان می‌رود و می‌آید
این چمن عالم تجدید کهن تکرار است

ای ندامت مد‌د‌ی کز غم اسباب جهان
دست سودن هوسی دارد و پُر بیکار است

بیدل از زندگی آخر نتوان جان بردن
رنگ این باغ هوس آتش بی‌زنهار است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.