هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف زیبایی‌های طبیعت، به ویژه گل و گلستان می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند خنده صبح، موج عیش، بوی غنچه، و رنگ‌های بهاری برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند عشق، حیرت، و مستی در قالب طبیعت بیان شده‌اند. در نهایت، شعر به رابطه‌ی انسان با طبیعت و تأثیر آن بر روح و روان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۲۲

خنده‌صبحی‌ست‌که در بندگریبان‌گل است
عیش موجی‌ست‌که سرگشتهٔ توفان‌گل است

غنچه را بوی دل‌افزا سخن زیرلبی‌ست
خلق خوش ابجد طفلان دبستان‌گل است

محو رنگینی گلزار تماشای توام
از نگه تا مژه‌ام عرض خیابان گل است

بسکه صد رنگ جنون زنده شد ازبوی بهار
دم عیسی خجل از جنبش دامان‌گل است

درگلستان وفاسعی کسی ضایع نیست
رنگ هم‌گر رود از خود پی سامان‌گل است

عالمی چشم به‌گرد رم ما روشن‌کرد
دم صبح‌، آینه‌پرداز چراغان گل است

ای خوش آن دیده‌که درانجمن ناز و نیاز
بال بلبل به نظر دارد و حیران‌گل است

دور بیهوشی‌‌ما را قدحی لازم نیست
گردش رنگ همان لغزش مستان‌گل است

غنچه‌سان غفلت ما باعث جمعیت ماست
ورنه بیداری‌گل خواب پریشان‌گل است

ماتم و سور جهان آینهٔ یکدگرند
مقطع آه سحر مطلع دیوان‌گل است

دیده‌ای واکن و نیرنگ تحیر دریاب
این‌گلستان همه یک زخم نمایان‌گل است

بیدل ازیاد رخش غوطه به‌گلشن زده‌ایم
سر اندیشهٔ ما محوگریبان گل است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.