هوش مصنوعی:
این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر میپردازد. مفاهیمی مانند حسرت، غم، تنهایی، عشق و رنج بشری در قالب تصاویر شاعرانه مانند شعلهها، آه سرد، غبار نالهها، خاک تمکین و... بیان شدهاند. شاعر از هستی، فراق و ناکامیهای خود سخن میگوید و گاهی به مفاهیم فلسفی مانند قناعت و رهایی از دام هستی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی، فلسفی و احساساتی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و پیچیدهی شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۵۳۲
شعله ها در گرم جوشی، داغ آه سرد ماست
نغمه هم حسرت غبار نالههای درد ماست
خاک تمکین آشیان حیرت آن جلوه ایم
لنگر دامان چندین دشت وحشت گردماست
حال دل صد گل ز چاک سینهٔ ما روشن است
صد سحر بوی جگر در رهن آه سرد ماست
بسکه در دل مهرهٔ شوق سویدا چیدهایم
ازکواکب چرخ هم داغ بساط نردماست
عضوعضوماجراحتزار حسرتهایاوست
هر دلی کز باد الفت خون شود همدرد ماست
آفتابی در سواد یأس غربتگو مباش
خاکبر سریختن، صبح دل شبگرد ماست
مشت خاشاکی ز دشت ناکسی گل کردهایم
حسرت برق، آبیار طبع غمپرورد ماست
دام هستی نیست زنجیری که نتوان پاره کرد
اینقدر افسردگی از همت نامرد ماست
سایهٔ مژگان همان بر دیدهها پبنده است
آنچه نتوان ریختن جز بر سر ما گرد ماست
با غبار وهمی از هستی قناعت کردهایم
خاک باد آورده ی ماگنج بادآورد ماست
تا کجا خواهی عیار دفتر مجنون گرفت
نُه سپهر بیسر وپا نسخهٔ یک فرد ماست
پرتوشمع است بیدل خلعت زرین شب
بزم سودا، فرش اگر دارد، ز رنگ زرد ماست
نغمه هم حسرت غبار نالههای درد ماست
خاک تمکین آشیان حیرت آن جلوه ایم
لنگر دامان چندین دشت وحشت گردماست
حال دل صد گل ز چاک سینهٔ ما روشن است
صد سحر بوی جگر در رهن آه سرد ماست
بسکه در دل مهرهٔ شوق سویدا چیدهایم
ازکواکب چرخ هم داغ بساط نردماست
عضوعضوماجراحتزار حسرتهایاوست
هر دلی کز باد الفت خون شود همدرد ماست
آفتابی در سواد یأس غربتگو مباش
خاکبر سریختن، صبح دل شبگرد ماست
مشت خاشاکی ز دشت ناکسی گل کردهایم
حسرت برق، آبیار طبع غمپرورد ماست
دام هستی نیست زنجیری که نتوان پاره کرد
اینقدر افسردگی از همت نامرد ماست
سایهٔ مژگان همان بر دیدهها پبنده است
آنچه نتوان ریختن جز بر سر ما گرد ماست
با غبار وهمی از هستی قناعت کردهایم
خاک باد آورده ی ماگنج بادآورد ماست
تا کجا خواهی عیار دفتر مجنون گرفت
نُه سپهر بیسر وپا نسخهٔ یک فرد ماست
پرتوشمع است بیدل خلعت زرین شب
بزم سودا، فرش اگر دارد، ز رنگ زرد ماست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.