هوش مصنوعی: این شعر به بیان دردها، رنج‌ها و ناملایمات زندگی می‌پردازد. شاعر از غفلت، بخت بد، ظلم و ستم، و ناامیدی سخن می‌گوید. همچنین، به عشق، امید به بهشت، و زیبایی‌های زندگی نیز اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که زندگی ترکیبی از خوبی‌ها و بدی‌هاست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۱

چون سایه بس‌که‌کلفت غفلت سرشت ماست
بخت سیاه نامهٔ اعمال زشت ماست

گرد‌ون به فکر آفت ماکم فتاده است
مانند خم‌، همیشه‌، سرما و خشت ماست

چون غنچه درکمین بهاری نشسته‌ایم
چاکی اگر دمد زگریبان بهشت ماست

در سینه دل به ضبط نفس آب‌کرده‌ایم
ناقوس از ستم‌زده‌های کنشت ماست

سودای طره‌ات ز سر ما نمی‌رود
چون شعله دوددل رقم‌سرنوشت ماست

تهمت مبند بیهده بر دوش وهم غیر
خار وگل بساط جهان خوب و زشت ماست

اشکی ز الفت مژه دل برگرفته‌ایم
هر دانه‌ای‌که ریشه ندارد زکشت ماست

پوشیده نیست جوهر نظاره مشربان
آیینه لختی ازدل حیرت سرشت ماست

بیدل بنای ریختهٔ درد الفتیم
گرد جفا و داغ الم خاک و خشت ماست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.