هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر ناامیدی، یأس و رنج‌های روحی است. شاعر از بیم و امید، آزادی طینت، حسرت‌ها و زخم‌های دل سخن می‌گوید. او به ناتوانی در یافتن آرامش، هوس‌های بی‌ثمر و عقیم بودن شب عشاق اشاره می‌کند. همچنین، از نقش تقدیر و ناله‌های بی‌ثمر در زندگی انسان می‌گوید.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، ناامیدی‌های وجودی و پرداختن به مضامین پیچیده‌ای مانند تقدیر و حسرت، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. این محتوا更适合 افرادی که تجربه‌های زندگی بیشتری داشته‌اند و می‌توانند با این سطح از تفکر انتزاعی ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۵۳۶

طبعی‌که امیدش اثر آمادهٔ بیم است
گر خود همه‌ فردوس بود ننگ جحیم است

بر طینت آزاد شکستی نتوان بست
بی‌رنگی این شیشه ز آفات سلیم است

در دهر نه‌تنها من و تو بسمل یأسیم
گر بازشکافی دل هر ذره دو نیم است

صد زخم دل ایجادکن ازکاوش حسرت
چون ‌سکه ‌گرت ‌چشم ‌هوس‌ بر زر و سیم است

بی‌سعی تأمل نتوان یافت صدایم
هشدارکه تار نفسم نبض سقیم است

آنجاکه بود لعل توجانبخش تکلم
گوهر گره کیسهٔ امید لئیم است

از نالهٔ ما غیر ثبایت نتوان یافت
سایل نفسش صرف دعاهای‌کریم است

سیلاب به دریا چقدر گرد فروشد
ما تازه‌ گناهیم و دعای تو قدیم است

آه از دل ما زحمت خاشاک هوس بر
روشنگری بحر، به تحریک نسیم است

تا بیخبرت مات نسازند برون تا
زبن خانهٔ شطرنج‌که همسایه غنیم است

ما را نفس سرد سحر خیز جنون کرد
جز یأس چه زاید شب عشاق عقیم است

بیدل به اشارات فنا راه نبردی
عمری‌ست‌که‌گفتیم نظیر تو ‌عدیم است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.