هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی، بیانگر دردها و رنج‌های درونی شاعر است که با مفاهیمی مانند عشق، عرفان، رنج، اشک و جستجوی معنا همراه است. شاعر از جدایی از خود، توفان‌های درونی، و اشک‌هایش به عنوان نمادهایی از درد و عشق یاد می‌کند و به آینده و امیدواری نیز اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و اشک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۰

خودگدازی غم‌کیفیت صهبای من است
خالی از خویش شدن صورت مینای من است

عبرتم‌، سیر سراغم همه جا نتوان‌کردن
چشم بر خاک نظر دوخته‌، جویای من است

سازگمگشتی‌ام‌، این همه توفان دارد
شور آفاق‌، صدای پر عنقای من است

همچو داغ از جگر سوختگان می‌جوشم
شعله هرجامژه‌ای گرم‌کند جای من‌است

نتوان با همه وحشت ز سر دردگذشت
فال اشکی‌که زند آبله در پای من است

فرصت رفته به سعی املم می‌خندد
چشم برق همان ابروی ایمان من است

تخم اشکی به‌کف پای‌کسی خواهم پخت
آرزو مژده ده اوج ثریای من است

اگر این است سر و برک نمود هستی
داغ امروز من‌، آیینهٔ فردای من است

سجده محمل‌کش صد قافله عجز است اینجا
اشک بی‌پا و سرم، در سر من پای من است

نیستم جرعه‌کش درد کدورت بیدل
چون‌گهر صافی دل بادهٔ مینای من‌است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.