هوش مصنوعی: این شعر از بیدل، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر احساسات عمیق و پیچیده‌ای مانند شوق دیدار، رنج عشق، حیرت، و تنهایی است. شاعر از مفاهیمی مانند عجز، حیرت، و گمگشتگی در عالم هستی سخن می‌گوید و از تأثیرات روحی و عاطفی این حالات بر خود می‌نویسد. تصاویر شعری مانند شمع، موج گهر، و خاک به غنای معنایی شعر افزوده‌اند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۳

شوق‌دیدارم و در چشم‌کسان راه من است
هرکجاگرد نگاهی‌ست‌کمینگاه من است

داغ تأثیر وفایم‌ که به آن افسردن
جگر بی‌اثری سوختهٔ آه من است

عجز رنگم به فلک ناز همایی‌ دارد
کهکشان سایهٔ اقبال پر کاه من است

حیرتم آبله‌پا کرد که چون موج‌گهر
هر ط‌رف ‌گام نهد دل به سر راه من است

حرف نیرنگ مپرسید که چون شمع خموش
رفته‌ام از خود و واماندگی افواه من است

بوی هستی کلف‌اندود غبارم دارد
صافی آینه‌ام از نفس اکراه من است

در غم و عیش تفاوت‌نگرفتم‌که‌چو شمع
خنده وگریه همان آتش جانکاه من است

محو نسیانکده عالم گمگشتگی ام
هرکه ازخود به تغافل زند آگاه من است

موج ‌گوهر سر مویی به بلندی نرسید
شوخی چین‌، خجل از دامن‌کوتاه من است

بیدل آن به‌که دود ریبشهٔ من در دل خاک
ورنه چون تاک هزار آبله در راه من است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.