هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند درد و رنج روحی، ناامیدی، عجز و ناتوانی، و جستجوی امید در میان تاریکی‌ها می‌پردازد. شاعر از دل آگاه و رنج‌دیده سخن می‌گوید که درگیر تردیدها و وحشت‌های وجودی است. او به ناپایداری زندگی و فریبندگی دنیا اشاره می‌کند و در عین حال، به امیدواری و وجود خداوند به عنوان منجی نهایی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج روحی ممکن است برای خوانندگان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۹

ز غصه چاره ندارد دلی که آگاه است
فروغ گوهر بینش چو شمع جانکاه است

کجا بریم ز راهت شکسته‌بالی عجز
ز خویش نیز اگر رفته‌ایم افواه است

ثبات رنگ نکردم ذخیره اوهام
چو غنچه درگرهم‌گرد وحشت آه است

قسم به طاق بلند کمان بیدادت
که چون نفس به دلم ناوک ترا راه است

به هستی تو امید است نیستیها را
که ‌گفته‌اند اگر هیچ نیست الله است

ز رنگ زرد به سامان سوختن علمیم
چراغ شعلهٔ ما را فتیلهٔ ‌کاه است

چگونه عمر اقامت‌ کند به راه نفس
گره نمی‌خورد این رشته بسکه ‌کوتاه است

فریب ساغر هستی مخور که چون ‌گرداب
به‌جیب خویش اگر سر فرو بری چاه است

به غیر ضبط نفس‌ ساز استقامت ‌کو
مراکه شمع‌صفت مغز استخوان آه است

به عالمی ‌که تو باشی ‌کجاست هستی ما
کتان غبار خیال قلمرو ماه است

به ناامیدی ما رحمی ای دلیل امید
که هیچ جا نرسیدیم و روز بیگاه است

چسان به دوش اجابت رسانمش بیدل
که از ضعیفی من دست ناله ‌کوتاه است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.