هوش مصنوعی:
عبدالقادر گیلانی در حرم کعبه روی حصیر گذاشته و از خداوند طلب بخشش میکند. او از خدا میخواهد که اگر مستحق عذاب است، در قیامت نابینا محشور شود تا شرمسار نیکان نشود. او با خاکساری از خدا میخواهد که هرگز فراموشش نکند و از بندهاش یاد کند.
رده سنی:
15+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، مضامین مربوط به قیامت و مسئولیتهای معنوی برای کودکان قابل هضم نیست.
حکایت شمارهٔ ۳
عبدالقادر گیلانی را رحمة الله علیه دیدند در حرم کعبه روی بر حصبا نهاده همیگفت ای خداوند ببخشای و گر هر آینه مستوجب عقوبتم در روز قیامتم نابینا بر انگیز تا در روی نیکان شرمسار نشوم
روی بر خاک عجز میگویم
هر سحرگه که باد میآید
ای که هرگز فرامشت نکنم
هیچت از بنده یاد میآید
روی بر خاک عجز میگویم
هر سحرگه که باد میآید
ای که هرگز فرامشت نکنم
هیچت از بنده یاد میآید
تعداد ابیات: ۲
۱۶۷۱
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.