هوش مصنوعی: یکی از صلحای لبنان که به کرامات مشهور بود، در دمشق در کنار برکه‌ای مشغول طهارت بود که پایش لغزید و به داخل حوض افتاد. پس از نجات، یکی از اصحاب از او پرسید که چرا قبلاً روی آب راه می‌رفت اما امروز چنین اتفاقی افتاد. شیخ در پاسخ گفت که حالات معنوی انسان متفاوت است و گاهی در اوج قرب به خداوند است و گاهی در حالات عادی به سر می‌برد. این متن به تفاوت حالات روحانی و تجلی‌های الهی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که برای درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با مباحث عرفانی نیاز است. همچنین، برخی عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

حکایت شمارهٔ ۹

یکی از صلحای لبنان که مقامات او در دیار عرب مذکور بود و کرامات مشهور به جامع دمشق در آمد و بر کنار برکه کلاسه طهارت همی‌ساخت پایش بلغزید و به حوض در افتاد و به مشقت از آن جایگه خلاص یافت چون از نماز بپرداختند یکی از اصحاب گفت مرا مشکلی هست اگر اجازت پرسیدنست گفت آن چیست گفت یاد دارم که شیخ بروی دریای مغرب برفت و قدمش تر نشد امروز چه حالت بود که در این قامتی آب از هلاک چیزی نماند. شیخ اندرین فکرت فرو رفت و پس از تأمل بسیار سر بر آورد و گفت نشنیده ای که خواجه عالم(ع) گفت
لی مَعَ اللهِ وَقتٌ لا یَسَعنی فیه مَلَکٌ مقربٌ و لا نَبیٌ مُرسَل
و نگفت علی الدوام وقتی چنین که فرمود به جبرئیل و میکائیل نپرداختی و دیگر وقت با حفصه و زینب در ساختی مشاهدة الابرار بَیْن التجلّی وَ الاِستتار می‌نماید و می‌رباید.

اُشاهِدُ مَنْ اَهوی بِغَیْر وَسیلة
فَیَلْحَقُنی شَأنٌ اَضلُّ طَریقاً
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.