هوش مصنوعی:
این متن به رابطه عمیق و صمیمی بین دو نفر اشاره دارد که به حدی به هم نزدیک هستند که افکار و احساسات یکدیگر را درک میکنند. شاعر از آیینه به عنوان نمادی برای بازتاب حقیقت و صفای رابطه استفاده میکند و تأکید میکند که عشق و دوستی واقعی حتی با وجود مشکلات و ناملایمات، پاک و شفاف باقی میماند. همچنین، شاعر به تفاوت بین نگاه عامه و نگاه عارفانه به زندگی اشاره میکند و بر اهمیت خودشناسی و درک عمیق از وجود خود تأکید میورزد.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد تا به درستی درک شود.
غزل شمارهٔ ۱۵۱۶
چه نزدیک است جانِ تو به جانم
که هر چیزی که اندیشی بِدانَم
ضَمیرِ هَمدِگَر دانند یاران
نباشم یارِ صادق گَر نَدانَم
چو آبِ صاف باشد یارْ با یار
که بِنْمایَد دَرو عکسِ بَنانَم
اگر چه عامه هم آیینههایند
که بِنْمایَد دَرو سود و زیانَم
وَلیکِن آن به هر دَم تیره گردد
که او را نیست صَیقلهای جانَم
ولی آیینه عارف نگردد
اگر خاکِ جهان بر وِیْ فَشانَم
ازین آیینهْ رویِ خود مَگَردان
که میگوید که جانَت را اَمانَم
من و گفتِ من آیینهست جان را
بِیابَد حالِ خویشْ اَنْدَر بَیانَم
خَمُش کُن تا به ابرو و به غَمْزه
هزاران ماجَرا بر وِیْ بِخوانَم
که هر چیزی که اندیشی بِدانَم
ضَمیرِ هَمدِگَر دانند یاران
نباشم یارِ صادق گَر نَدانَم
چو آبِ صاف باشد یارْ با یار
که بِنْمایَد دَرو عکسِ بَنانَم
اگر چه عامه هم آیینههایند
که بِنْمایَد دَرو سود و زیانَم
وَلیکِن آن به هر دَم تیره گردد
که او را نیست صَیقلهای جانَم
ولی آیینه عارف نگردد
اگر خاکِ جهان بر وِیْ فَشانَم
ازین آیینهْ رویِ خود مَگَردان
که میگوید که جانَت را اَمانَم
من و گفتِ من آیینهست جان را
بِیابَد حالِ خویشْ اَنْدَر بَیانَم
خَمُش کُن تا به ابرو و به غَمْزه
هزاران ماجَرا بر وِیْ بِخوانَم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.