هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از جدایی از خود و جهان سخن میگوید. او از احساس گمگشتگی و سردرگمی در هویت خود صحبت میکند و بیان میکند که چگونه در تلاش برای یافتن خود، به اشتباه از خود بریده است. او از تنوع و تغییر شکلهای درونی خود میگوید و سوال میپرسد که آیا او همان صورتهای مختلف است یا چیزی فراتر از آن. شاعر احساس میکند که صورتهای دل مانند میهمانانی هستند که میآیند و او مانند خانهبانی است که آنها را میپذیرد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. مفاهیمی مانند هویت، خودشناسی و جدایی از خود ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۵۱۹
بیا کِامْروز بیرون از جهانَم
بیا کِامْروزْ من از خود نَهانَم
گرفتم دَشنهیی وَزْ خود بُریدم
نه آنِ خود نه آنِ دیگرانَم
غَلَط کردم نَبُرّیدم من از خود
که این تَدبیرْ بیمن کرد جانَم
نَدانَم کاتَشِ دلْ بر چه سان است
که دیگر شکل میسوزد زَبانَم
به صد صورت بِدیدم خویشتن را
به هر صورت هَمیگفتم من آنَم
هَمی گفتم مرا صد صورت آمد؟
و یا صورتْ نِیَم من بینشانَم؟
که صورتهای دلْ چون میهمانند
که میآیند و منْ چون خانه بانَم
بیا کِامْروزْ من از خود نَهانَم
گرفتم دَشنهیی وَزْ خود بُریدم
نه آنِ خود نه آنِ دیگرانَم
غَلَط کردم نَبُرّیدم من از خود
که این تَدبیرْ بیمن کرد جانَم
نَدانَم کاتَشِ دلْ بر چه سان است
که دیگر شکل میسوزد زَبانَم
به صد صورت بِدیدم خویشتن را
به هر صورت هَمیگفتم من آنَم
هَمی گفتم مرا صد صورت آمد؟
و یا صورتْ نِیَم من بینشانَم؟
که صورتهای دلْ چون میهمانند
که میآیند و منْ چون خانه بانَم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.