هوش مصنوعی:
متن درباره پشیمانی فردی است که در جوانی با مادرش با خشونت رفتار کرده و اکنون با یادآوری مهربانیهای او در کودکی، احساس ندامت میکند. مادرش با غم به او یادآوری میکند که آیا فراموش کردهای که زمانی کودک بیپناهی بودی و در آغوش من آرام میگرفتی؟
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اخلاقی است که درک آن برای کودکان دشوار است و بیشتر مناسب نوجوانان و بزرگسالان است که میتوانند با احساسات پشیمانی و رابطه والد-فرزندی ارتباط برقرار کنند.
حکایت شمارهٔ ۶
وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم دل آزرده به کنجی نشست و گریان همیگفت مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
چه خوش گفت : زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن
چه خوش گفت : زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن
تعداد ابیات: ۳
۴۷۶۸
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۲/۳/۱۰ ۰۷:۵۱
معنی این شعر چیست