هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از حالات مختلف روحی و معنوی خود سخن می‌گوید. او از احساس گمگشتگی، نوسانات روحی، و تجربه‌های عرفانی مانند فنای در عشق الهی و رسیدن به مقامات معنوی صحبت می‌کند. شاعر خود را در حالتی از مستی و شیدایی توصیف می‌کند و از ارتباط عمیق خود با معشوق الهی و تجربه‌های عرفانی مانند گفتگو با خدا و اتحاد با وجود مطلق سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۲۶

از آن باده نَدانَم چون فَنایَم
از آن‌‌ بی‌جا نمی‌دانم کُجایَم

زمانی قَعْرِ دریایی دَراُفْتَم
دَمی دیگر چو خورشیدیْ بَرآیَم

زمانی از منْ آبستنْ جهانی
زمانی چون جهانْ خَلْقی بِزایَم

چو طوطی جانْ شِکَر خایَد به ناگَه
شَوَم سَرمَست و طوطی را بِخایَم

به جایی دَرنگُنجیدم به عالَم
به جُز آن یارِ‌‌ بی‌جا را نَشایَم

مَنَم آن رِنْدِ مَستِ سَختْ شَیدا
میانِ جُمله رِنْدانْ‌‌‌هایِ‌ هایَم

مرا گویی چرا با خود نیایی؟
تو بِنْما خود که تا با خود بیایَم

مرا سایه‌یْ هُما چندان نَوازَد
که گویی سایه او شُد من هُمایَم

بِدیدم حُسن را سَرمَست می‌گفت
بَلایَم من بَلایَم من بَلایَم

جوابش آمد از هر سو زِ صد جان
تورایَم من تورایَم من تورایَم

تو آن نوری که با موسی‌‌‌ هَمی‌گفت
خدایَم من خدایَم من خدایَم

بِگُفتم شَمسِ تبریزی که‌یی؟ گفت
شُمایَم من شُمایَم من شُمایَم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.