۳۴۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۲۷

بیا کِامْروزْ گِردِ یار گردیم
به سَر گَردیم و چون پَرگار گردیم

بیا کِامْروز گِردِ خود نگردیم
به گِردِ خانه خَمّار گردیم

مَگو با ما که ما دیوانگانیم
بر آتش‌‌‌هایِ بی‌زِنْهار گردیم

سَبُک گردیم چون بادِ بهاری
حَریفِ سَبزه و گُلْزار گردیم

چرا چون گوشْ جُمله باد گیریم؟
چرا چون موشْ در اَنْبار گردیم؟

در آن طَبْله شِکَر پُر کرد عَطّار
به گِردِ طَبْله عَطّار گردیم

چو سُرمه خِدمَتِ دیده گُزینیم
چو دیده جُملگی دیدار گردیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.