هوش مصنوعی: این متن عرفانی از زبان عاشقان بیان می‌شود که خود را در عشق غرق کرده‌اند و با وجود ناپیدا بودن، آثارشان همواره همراه معشوق است. آنها خود را بالاتر از هر چیزی می‌دانند و از معشوق می‌خواهند که به آنها بپیوندد. آنها در فقر مطلق و بی‌خبری از هر چیزی جز عشق هستند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۳۶

میانِ ما درآ ما عاشقانیم
که تا در باغِ عشقَت دَرکَشانیم

مُقیمِ خانۀ ما شو چو سایه
که ما خورشید را هَمسایگانیم

چو جانْ اَنْدَر جهان گَر ناپَدیدیم
چو عشقِ عاشقانْ گَر‌‌ بی‌نشانیم

وَلیک آثارِ ما پیوستۀ توست
که ما چون جانْ نَهانیم و عِیانیم

هر آن چیزی که تو گویی که آنید
به بالاتر نِگَر بالایِ آنیم

تو آبی لیک گردابیّ و مَحبوس
درآ در ما که ما سیلِ رَوانیم

چو ما در فَقرِ مُطْلَقْ پاک بازیم
به جُز تَصنیفِ نادانی ندانیم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.