هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات عاشقانه و روحانی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و بی‌امان یاد می‌کند که انسان را اسیر خود می‌سازد. او همچنین به تفاوت بین عشق حقیقی و شهوت اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که عشق واقعی از جنس عقل و جان است. شاعر از جهل و نادانی دیگران نسبت به حال عاشقان شکایت می‌کند و خود را بی‌گناه و بی‌زبان مانند چرخ می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و شهوت نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۱۵۳۷

چرا شاید چو ما شَهْ زادگانیم
که جُز صورت زِ یکدیگر ندانیم؟

چو مُرغِ خانه تا کِی دانه چینیم؟
چه شُد دریا چو ما مُرغابیانیم؟

بُرو ای مُرغ خانه تو چه دانی؟
که ما مُرغانْ دَران دریا چه سانیم

مَزَن بر عاشقانِ عشقْ تَشْنیع
تو را چه کاین چُنینیم و چُنانیم

چُنینیم و چُنان و هر چه هستیم
اسیرِ دامِ عشقِ‌‌ بی‌اَمانیم

چرا از جَهلْ بر ما می‌دَوانی؟
نه گَردون را چُنین ما می‌دَوانیم؟

عَجَب نَبْوَد اگر ما را بِخایَند
که آتش دیده و پُخته چو نانیم

وَگَر چون گُرگْ ما را می‌دَرانند
چه چاره؟ چون به حُکْمِ آن شَبانیم

چو چَرخْ اَنْدَر زبان‌‌ها اوفْتادیم
چو چَرخِ‌‌ بی‌گناه و‌‌ بی‌زَبانیم

حَریفِ کَهْرُباییم اَرْ چو کاهیم
نه در زندانْ چو کاهِ کاهْدانیم

نَتانَد باد کاهِ ما رُبودن
که ما زان کَهْرُبا اَنْدَر اَمانیم

تو را باد و دَمِ شَهوت رُبایَد
نه ما که کَهْرُبایِ عقل و جانیم

خَمُش کُن کاه و کوه و کَهْرُبا چیست؟
که آنْچ از فَهمْ بیرون است آنیم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.