هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل، به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عمیق عشق بر دل شاعر می‌پردازد. تصاویر شاعرانه مانند بهار، گلشن، آینه، و شبنم، احساسات شاعر را به تصویر می‌کشند. شاعر از درد عشق، جنون، و بی‌خودی سخن می‌گوید و معشوق را به عنوان موجودی فراتر از دنیای مادی توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۴۸

دل از بهار خیال توگلشن رازست
نگه به یاد جمالت بهشت‌پردازست

خیال مرهم‌کافورگل فروش مباد
به روی تیغ توام چشم زخم دل بازست

توبرق جلوه‌، نگه دشمنی‌،‌کسی چه‌کند
شکست آینهٔ حسن‌، مستی نازست

گداختم زتحیرکه چشم آینه هم
بهار حسن تو را شبنم نظربازست

می‌ام چو نکهت‌گل جوهر هواگردید
هنوز شیشهٔ رنگم شکستن آغازست

لبی‌که خنده در او خون شود لب میناست
رگی‌که نیش به دل می‌زند رگ سازست

سخاست نشئهٔ شهرت کرم‌نژادان را
گشاده دامنی ابر، بال پروازست

فریب عجز مخور ازپر شکستهٔ رنگ
که درگرفتن پرواز چنگل بازست

ز پیچ و تاب نفس سوز دل توان دانست
زبان دود به اسرار شعله غمازست

ندانم این همه حرف جنون‌که می‌کوبد
که‌گوش حلقهٔ زنجیر ما پر آوازست

توان ز بیخودی‌ام‌کرد سیر عالم حسن
شهید عشقم و خونم قلمرونازست

نهال‌گلشن قدر سخنوری بیدل
به قدر معنی برجسته گردن‌افرازست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.