هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از پیری و مرگ ابراز بیاعتنایی میکند و خود را موجودی جاودانه و غرق در عشق و زیبایی میداند. او عشق به معشوق را تنها دلیل زندگی خود میداند و از هر چیزی جز معشوق دوری میجوید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۵۴۹
زِنْهار مرا مگو که پیرم
پیریّ و فَنا کجا پَذیرم؟
من ماهیِ چَشمه حَیاتَم
من غَرقه بَحرِ شَهْد و شیرم
جُز از لبِ لَعْلِ جان نَنوشَم
غیرِ سَرِ زُلفِ او نگیرم
گَر کَژْ نَهَدَم کَمانِ ابرو
در حُکْمِ کَمانِ او چو تیرم
انداختهیی چو تیر دورَم
بَرگیر که از تو ناگُزیرم
پَرَّم تو دَهی چرا نَپَرَّم؟
میرم چو تویی چرا بِمیرم؟
پیریّ و فَنا کجا پَذیرم؟
من ماهیِ چَشمه حَیاتَم
من غَرقه بَحرِ شَهْد و شیرم
جُز از لبِ لَعْلِ جان نَنوشَم
غیرِ سَرِ زُلفِ او نگیرم
گَر کَژْ نَهَدَم کَمانِ ابرو
در حُکْمِ کَمانِ او چو تیرم
انداختهیی چو تیر دورَم
بَرگیر که از تو ناگُزیرم
پَرَّم تو دَهی چرا نَپَرَّم؟
میرم چو تویی چرا بِمیرم؟
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.