هوش مصنوعی: این شعر از بیدل، شاعر فارسی‌زبان، به موضوعاتی مانند عجز انسان در برابر هستی، ناپایداری جهان، و تناقض‌های زندگی می‌پردازد. شاعر از حالات روحی مغشوش، قیدهای زندگی، و ناتوانی در پرواز آزادانه سخن می‌گوید. همچنین، به ناپایداری شهرت و هستی اشاره می‌کند و صلح و جنگ را به عنوان سرمایه‌های انسانی معرفی می‌نماید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. درک این متن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک و تفکر انتزاعی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۳۰

صفای حال ما مغشوش رنگیست
عدم ‌را نام هستی سخت ننگیست

ز قید سخت جانیها مپرسید
شرار ما قفس فرسوده سنگیست

به هر جا بال عجز ما گشودند
پر پرواز نقش پای لنگی ‌ست

نواهایی که دارد ساز زنجیر
ز شست شهرت‌مجنون خدنگیست

جهان گرد سویدای که دارد
ز داغ لاله این صحرا پلنگیست

سراپا بالم و از عجز طاقت
چوگل پروازم از رنگی به رنگیست

چو شمع از فکر هستی می‌گدازم
بغل واکردن جیبم نهنگیست

شکستن شاقی بزم است هشدار
می و‌ مینا و جام اینجا نرنگیست

جهان ‌، جنس بد و نیکی ندارد
تویی سرمایه ‌هر جا صلح‌ و جنگیست

به یکتایی طرف‌گردیدنت چند
خیال‌اندیشی آیینه زنگیست

نواپروردهٔ عجزیم بیدل
درین دریا خم هر موج چنگیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.