هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و اندوهگین شاعر می‌پردازد که از خالی‌بودن و ناامیدی در زندگی سخن می‌گوید. شاعر از غم، حسرت، و انتظارهای بی‌پاسخ می‌نالد و جهان را پر از رنج و تهی‌دستی می‌بیند. او از عشق، آرزوهای بربادرفته، و ناتوانی در رسیدن به خوشبختی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۷۳۳

بجاست‌شکوهٔ ما تا ره فغان خالیست
زمین پراست دلش بسکه آسمان خالیست

سراغ بلبل ما زین چمن مگیرومپرس
خیال ناله فروش است و آشیان خالیست

غبار غفلت ما را علاج نتوان‌کرد
پر است دیده ز دیدار و همچنان خالیست

شکست رنگ به عرض تبسمی نرسید
ز ریشهٔ طربم‌کشت زعفران خالیست

دل شکسته ره درد واکند ورنه
لبم چو ساغرتصویر از فغان خالیست

سپهر حسرت پرواز ناله‌ام دارد
ز شوق تیر من آغوش این‌کمان خالیست

ز بسکه منتظران تو رفته‌اند ز خویش
چون نقش پا زنگه چشم بیدلان خالیست

جهان‌چو شیشهٔ‌ساعت‌طلسم‌فقر و غناست
پرست وقت دگرآنچه این زمان خالیست

زکوچهٔ نی و جولان ناله هیچ مپرس
مقام ناوک نازت در استخوان خالیست

دلی به سینه ندارم چو دانهٔ گندم
ازین متاع‌، من خسته را دکان خالیست

به راه دوست ز محراب نقش پا پیداست
که جای سجدهٔ دلها درین مکان خالیست

درین هوسکده هرکس بضاعتی دارد
دعاست مایهٔ جمعی‌که دستشان خالیست

ز پهلوی پری‌کیسه قدرت است اینجا
به عجز شیشه زند سنگ اگرمیان خالیست

به رنگ نقش نگین بیدل ازسبکروحی
نشسته‌ایم و زما جای ما همان خالیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.