هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، هوس، درد، غرور، و حقیقت وجودی انسان می‌پردازد. شاعر از ابهام در زندگی، رنج‌های عشق، و تناقض‌های درونی انسان سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند خودشناسی، فنا، و حقیقت اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد، غرور، و هوس ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۷۳۷

وضع خطوط جبین از قلم مبهمیست
شبهه چه خواند کسی د رورق ما نمیست

درکلف ‌آباد وهم درد محبت کراست
مقتضی دود و گرد گریهٔ بی‌ماتمیست

بی‌عرق شرم نیست از من و ما دم زدن
درنفس ما چو صبح آینهٔ شبنمیست

الفت دل رهزن است ورنه درین دشت و در
پای طلب زآبله برپل آب‌کمیست

محرم خود نیستی ورنه به رنگ هلال
سر به فلک سودنت سوی ‌گریبان خمیست

زخم دلت‌ گندمی ‌ست در غم سودای نان
پشت و شکم گر به هم سوده شود مرهمیست

معنی مغشوش حرص تا شود آیینه‌ات
درکف دست فسوس نیز خط توامیست

هرچه دمید از نفس رفت به باد هوس
رشتهٔ دیگر مبند نغمهٔ سازت رمیست

طالب ویرانه‌ها غیر جنونت‌که‌کرد
آنچه تو خواندی بهشت خانهٔ بی‌آدمیست

نیست حضور دلت جز به حساب ادب
از نفس آگاه باش شیشه‌گریها دمیست

نشئهٔ عشق و هوس باز درتن جاکجاست
گر همه خمیازه است ساغر عیش جمیست

شعلهٔ درد غرور تاخته در هر دماغ
خلق سراپا چو شمع یک علم و پرچمیست

جست دل از پیر عقل باعث اخفای راز
گفت در این انجمن دیدهٔ نامحرمیست

شیخ و برهمن همان مست خیال خودند
آگهی اینجا کراست بیدل ما عالمیست
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.