هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند ناامیدی، محدودیت‌های انسان، وهم و خیال، و ناپایداری زندگی می‌پردازد. شاعر از ناتوانی انسان در رسیدن به آرزوها، گذرا بودن هستی، و بی‌معنایی برخی تلاش‌ها سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به رهایی از خود و پذیرش سرنوشت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، فضای غالب شعر حاوی ناامیدی و تأملات وجودی است که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۷۳۸

بیاکه هیچ بهاری به حسرت ما نیست
شکسته رنگی امید بی‌تماشا نیست

به قدر پر زدن ناله وسعتی داریم
غبارشوق جنون مشرب است صحرا نیست

زما ومن به سکوت ای حباب قانع باش
که غیرضبط نفس نام این معما نیست

غنا مخواه‌که تمثال هستی امکان
برون آینهٔ احتیاج پیدا نیست

چو موج اگر به‌شکستی رسی غنیمت‌دان
درین محیط‌که جز دست عجز بالا نیست

به هرچه می‌نگری پرفشان بیرنگی‌ست
که‌گفته است جهان آشیان عنقا نیست

اگر ز وهم برآیی چه موج و کو گرداب
جهان به خویش فرو رفته است دریا نیست

حساب هیچکسی تا کجا توان دادن
بقا کدام و چه هستی فنا هم از ما نیست

به آرمیدگی شمع رفته‌ایم از خویش
دلیل مقصد از سرگذشتگان پا نیست

به هرزه بال میفشان در این چمن بیدل
که هر طرف نگری جز در قفس وا نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.