هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به مفاهیمی مانند عشق، حقیقت، هستی و عدم می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، از رهایی از تعلقات دنیوی، شناخت خود و رسیدن به حقیقت سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بالایی دارد که معمولاً در سنین پایینتر به دست نمی‌آید. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده، فهم شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۷۴۱

نیاز نامهٔ ما عرض سجده عنوانیست
ز خامه آنچه برون ریخت نقش پیشانیست

درین جریده به تسخیر وحشیان خیال
صریر خامه نفس‌سوزی پریخوانیست

سروش انجمن عشق این ندا ‌دارد
که هر چه می‌شنوی نغمهٔ تو می‌دانیست

چه جلوه‌ها که از این انجمن نمی‌گذرد
تو فال آینه زن گر دماغ حیرانیست

مجاز پردهٔ ناموسی حقیقت توست
به هوش باش ‌که زیر لباس عریانیست

دمیده‌ایم چو صبح از طبیعت وحشت
غبار ما همه آثار دامن‌فشانیست

عدم توهم هستی‌ست هرچه باداباد
رسیده‌ایم به آبادیی که وبرانیست

به پیچ و تاب نفس دل مبند فارغ باش
که این غبار تپش‌ کاکل پریشانیست

غرور شیوهٔ اهل ادب نمی‌باشد
سری ‌که موج‌ گهر می‌کشد گریبانیست

قماش فهم نداریم ورنه خوبان را
اتوی پیرهن ناز چین پیشانیست

به جزر و مد تلاطم سبب مخواه و مپرس
محیط سودن کفهای ناپشیمانیست

غبار مهلت هستی کسی چه بشکافد
ز خاک می‌شنویم اینکه باد زندانیست

مکن تهیهٔ آرایش دگر بیدل
چراغ محفل تسلیم چشم قربانیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.